جوک باحال
جوک باحال

آخرین شعر مرا قاب کن و پشت نگاهت بگذار ، تا که تنهایی ات از دیدن آن ، جا بخورد و بداند که دل من با توست ، در همین یک قدمی ! قرار بی قراری شد قرارم ، من احساس تو را در انتظارم ، ببین از دوریت بی روزگارم ، زمستانم که در سوگ بهارم ، من آن ابرم که خشکم ، نا ندارم ، که در اندوه دوری ها ببارم ، ستاره ، آسمان ، روز می شمارم ، عزیزم ، عاشقم ، مجنون و زارم ، بیا نوری بده بر تاری شبهای تارم ، که بی تو لعنتیست بر هرچه دارم ، نمی دانم که در دوری به قلبت ماندگارم ، ولی اما تو را تا حد جانم دوست دارم . زندگی را تو بساز ، نه بدان ساز که سازند و پذیری بی حرف ، زندگی یعنی جنگ ، تو بجنگ ، زندگی یعنی عشق ، تو بدان عشق بورز . فقط با سایه ی خودم خوب می توانم حرف بزنم ، اوست که مرا وادار به حرف زدن می کند ، فقط او می تواند مرا بشناسد ، او حتما می فهمد !جوک خنده دار هرکس به میزانی که تنهایی نیاز دارد عظمت دارد و بی نیاز تر است .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: